این قوانین طلایی برمبنای تجربه سالیان مدیران مختلف پروژههای بزرگ و کوچک ، تهیه شده و صیقل خورده است ؛ اصول مدیریت پروژه بر مبنای همین دوازده قانون بنا نهاده شدهاند . توجه به این قوانین ، از مرحله آغازین پروژه تا انتهای آن ، نتایج بهتری را به بار خواهد نشاند .
قانون اول : باید به اجماعی بر روی اهداف و نتایج پروژه برسید
اگر ندانید که قرار است چه چیز را به اتمام برسانید ، اگر ندانید چه چیزی باید تحویل شود ، بعید است که خروجی ارزشمندی ارائه دهید . پروژهای که نتایج آن شفاف نیست محکوم به شکست است . اولین قدم در راه موفقیت پروژه ، تعریف و تعیین دقیق اهداف پروژه است ؛ اهدافی که همه افراد مهم درگیر در پروژه روی آن اتفاقنظر داشته باشند . این تنها کافی نیست که شما بدانید چه کاری میخواهید انجام دهید ؛ افراد کلیدی ، حامیان پروژه و اعضای پروژه نیز باید به آنچه میخواهند انجام دهند ، معتقد باشند و آن را پذیرفته باشند .
قانون دوم : باید بهترین تیم پروژهای را که میتوانید ، بسازید
گروهی از افراد ماهر ، شایسته و خوب سازماندهیشده ، لازمه موفقیت پروژه است . تشکیل تیم خوب پروژه با انتخاب افرادی توسط مدیر پروژه آغاز میشود ؛ در انتخاب افراد ، به خصوص در مورد پروژههای بدیع باید به هوش و قدرت و سرعت یادگیری آنان بیش از تجربه بها داد . افراد باید توان کار کردن در تیم را داشته باشند و به جایگاهی مناسب در تیم دست یابند . آنان باید حین کار تنها متوجه کار باشند و نه درگیریهای شخصی . گاهی لازم است افراد برای انجام درست کارشان آموزش ببینند . افراد باید بتوانند درطول مدت زمان اجرای پروژه با علاقه کار را دنبال کنند ؛ از اینروست که مدیر پروژه باید راهکارهای لازم برای افزایش انگیزه اعضای تیم پروژهاش را بداند .
قانون سوم : برنامهای فراگیر و مناسب رشد و ترقی تهیه و آن را بروز نگاه دارید
یک برنامه کامل مرکز موفقیت پروژه است . این سند ، محل ارتباط و فرماندهی کل نیروها ، منابع و زمانهای پروژه است . بدون برنامه نمیتوان یک تیم را برای دستیابی به اهداف راهبری کرد . بیشک ساخت یک برنامه به تنهایی کافی نیست ، چرا که مدیر نمیتواند آینده را پیشبینی کند ، از اینروست که برنامه پروژه ، ممکن است بارها و بارها تغییر یابد . دلایل این تغییرات ، کشف حقایق جدید نسبت به واقعیات پروژه ، به مرور زمان و تغییر ذهن و نیازهای افراد مهم درگیر است . گاهی تغییر محدوده پروژه یا تغییرطرح نیز سبب نیاز به این اصلاحات میشوند .
قانون چهارم : میزان منابع موردنیاز ، انسان و تجهیرات را محاسبه کنید
بدون نفرات ، تجهیزات ، ابزار و سرمایه کافی ، هیچ راهی برای انجام تعهدات در موعد مقرر وجود ندارد . مدیر باید توانایی تامین منابع انسانی موردنیاز پروژه خود را داشته باشد ، در غیر این صورت باید اثرات ناشی از کمبود منابع را بررسی کرده، آنها را به اطلاع افراد کلیدی پروژه برساند . تامین منابع کافی برای یک پروژه ، یکی از سختترین وظایف مدیران پروژهها در ایران است .
قانون پنجم : زمانبندی واقعبینانهای تهیه کنید
بدون زمانبندی مناسب ، قبل از آنکه کاری انجام شده باشد ، به موعد تحویل میرسید ! مدیر میتواند با صرف هزینه بیشتر ، منابع ، انسان و ابزار بیشتری تامین کند ؛ اما زمان را نمیتواند به هیچ شکلی تهیه کند ! تقریبا اغلب مدیران ناموفق پروژه ، اعتبار خود را به دلیل رعایت نکردن زمان و تحویل ندادن به موقع نتایج از دست دادهاند .
قانون ششم : سعی نکنید بیش از آنچه قرار است انجام شود ، انجام دهید
البته این به معنای آن نیست که مدیر کمتر از آنچه انتظار میرود ، تحویل دهد ؛ بلکه باید دقیقا چهارچوبهای محدوده پروژه را در زمان ، کیفیت و هزینه رعایت کند . مدیر در ابتدا به تعریف دقیق محدوده پروژه پرداخته و آن را به تایید افراد کلیدی میرساند . پیش از آغاز هر پروژهای ، اهداف و نتایج پایانی باید به تایید همگان برسد ؛ کلیه افراد درگیر در پروژه باید نسبت به آنچه انجام میدهند اطلاعات کافی داشته باشند تا بتوانند به درستی وظایفشان را به انجام رسانند . طراحی شیوه و روشی برای گردش مناسب اطلاعات در پروژه بین کلیه افراد درگیر ، یکی از وظایف مهم مدیر پروژه است .
قانون هفتم : نقش افراد را بهخاطر بسپارید
برخی مدیران پروژه در طول اجرای پروژه فراموش میکنند که اساسا پروژه برای مردم انجام میشود و نتایج آن قرار است در خدمت مردم باشد . موفقیت پروژه بستگی به نظر مردم دارد ؛ برای آنکه مدیر پروژه موفقی باشید باید خود را مطابق نظر مردم و با اولویتهای آنان هماهنگ سازید . فراموش نکنید که مردم پروژه را مدیریت میکنند ، آنها قسمت اعظم کار را انجام میدهند و مردم هستند که از نتایج پایانی خوشحال یا ناراحت میشوند .
اغلب پروژهها برای مردم ، چه آنها که مستقیما در تیم ساخت پروژه درگیرند چه سایرین ، فشارهای عصبی ایجادمیکند ؛ چرا که گروهی از کارهای نو است که تاثیر نتایج آن بر زندگیشان هنوز مشخص نیست . بد نیست بدانید اگر نتایج پایانی پروژه به ضرر مردم باشد اغلب با شکست مواجه میشود !
قانون هشتم : حمایت مداوم مدیریت سازمان و افراد کلیدی را به دست آورید
لازم است مدیر پیش از آغاز کار حمایت افراد مهم درگیر پروژه را به دست آورد . مهارت کلامی و قدرت چانهزنی بالا اینجاست که خودنمایی میکند . این قانون مشابه قانون اول ، اما فراتر از آن است ؛ مدیر در اینجا نه تنها نظر مثبت ایشان را جلبمیکند که آنها را راضی میکند گاهی از نفوذ یا قدرت خود برای پیشبرد کارهای پروژه استفاده نمایند .
قانون نهم : منتظر و مترصد تغییرات باشید
این قانون درکنار قانون سوم معنا دارد . پروژه همواره درمعرض تغییرات گوناگون است ؛ تغییرات محیطی ، تغییر نیازها ، تغییر روش و انبوه تغییرات دیگری که ممکن است برای پروژه رخ دهد . مدیر نباید منتظر تغییرات بماند و پس از رخدادن نسبت به آنها واکنش نشاندهد ؛ بهتر است مدیران بیاموزند که نسبت به تغییرات پیشدستی کنند ؛ مدیران موفق خود عامل ایجاد تغییرند .
تغییر یک اصل در دنیای پرشتاب امروز است . مقابله با تغییرات و اقدامات مناسب در قبال آنان هنر مدیر و برنامهریزان پروژه را مشخص مینماید . چگونگی عمل آنها در قبال تغییرات و انعطافپذیری برنامه ، پروژه را بهسوی موفقیت یا شکست راهبری میکند . به یاد داشته باشید که جهتدهی تغییر ، مطابق امکانات تیم پروژه میتواند نجاتدهنده مدیر و پروژهاش باشد ؛ اگر منتظر تغییر بمانید و آنگاه عکسالعمل نشان دهید ، زمان زیادی را از دست خواهید داد . چشمان خود را برای مشاهده تغییرات بیش از پیش باز بگذارید !
قانون دهم : افراد را ازآنچه تاکنون انجام دادهاید مطلع کنید
مدیر باید کلیه افراد مهم درگیر در پروژه را از پیشرفت ، مشکلات و تغییرات پروژه آگاه سازد . او باید از این قانون ساده پیروی کند : آگاهسازی افراد از همه چیز ! مهمترین قانون در دنیای کار ، راستگویی و صداقت است . بهتر است در مواجه با مشکلات حقیقت را با افراد کلیدی در میان گذارید و از آنان در حل مشکلات راهنمایی و حمایت بخواهید .
قانون یازدهم : مبدع کارهای نو و روشهای نو باشید
پروژه یعنی کار نو ! ازآنجا که تقریبا تمام پروژهها در نتایج ، تیم پروژه ، اهداف ، انتظارات و زمان متفاوتند باید مترصد استفاده از روشهای نو ، ابزار نو ، نرمافزارهای جدید ، افراد و متخصصین جدید بود . روشهایی که در گذشته موجب رشد و پیشرفت شدهاند ممکن است نتوانند راهگشای مشکلات حال شما باشند .
قانون دوازدهم : رهبر پروژه باشید .
راهبری پروژه ، کار سختی است . رهبری افراد درمیان مسیری نو و ناآشنا بهسوی اهداف نو بسیار مشکل است . رهبری هنری است که به شکل ذاتی در برخی وجود دارد ؛ تنها مطالعه کتب مدیریت کافی نیست . مدیریت تنها خواندن گزارشهای نظارتی ، تایید یا رد پیشنهادات یا صدور فرمانهای لازم در قبال تغییرات ، نیست ؛ مدیریت ، فراتر از اینها ، در همراه بودن با تیم پروژه و ایجاد انگیزه در آنها نهفته است .
مدیر باید بتواند افراد مختلف با سلیقه و افکار مختلف را ، برای دستیابی به یک هدف واحد گردهم آورد و تا پایان پروژه در کنار یکدیگر نگاه دارد ؛ شاید تشکیل تیم آسان باشد ، اما مهم نگاهداری تیم تا پایان پروژه است .
درنگاه اول عمل به این قوانین مشکل به نظر میرسد ، اما موفقیت یا شکست پروژه در عمل به این موارد نهفته است . اساس دانش مدیریت پروژه بر مبنای همین دوازده قانون طلایی ، پیریزی شده است . توجه به این قوانین نشان میدهد که مدیریت پروژه ، همان مدیریت است که اینبار بر مبنای پروژه ظهور کرده است . در نهایت کلیه تکنیکهای مدیریت ، از یک سری اصول پیروی میکنند و با شناخت آنها و اضافه کردن ویژگیهای خاص پروژههاست که میتوان پروژه را به خوبی مدیریت نمود .
----------------------------
منبع: digiato.com
با گسترش حوزه تجاری شرکتها و جهانیشدن پروژهها ، امروزه استفاده از استانداردها برای همزبانی افراد درگیر در پروژه و اطمینان از اجرای درست کار ضروری است . استانداردها ، علاوه بر تبیین کار و تعیین چگونگی اجرای صحیح عملیات ، به عنوان مرجعی برای افراد گروه پروژه در اختلافات مطرح است . قوت استانداردها در جامع بودن آنها ، سادگی ، مقبولیت عام استفادهکنندگان و تضمینش برای اجرای درست کار است . با توجه به جهانی شدن شرکتهای ساخت و تولید و گسترش بازارهای کار ، مدیران پروژه بهتر است با استانداردهای مدیریتپروژه آشنا شوند ؛ بهرهگیری از آنها میتواند آنها را در اجرای برنامههای پروژه یاری نماید .
موسسات و کشورهای گوناگونی اقدام به تدوین استانداردهای
مخصوص خود در زمینه مدیریتپروژه کردهاند ؛ اما در این میان چهار
استاندارد دارای اهمیت و مقبولیت بیشتری هستند :
۱- PMBOK (Project Management Body Of Knowledge) : این همان نام آشنا و معروف است که در انجمن مدیریت پروژه آمریکا (PMI) تدوینشده و استفاده از آن بسیار متداول است . پس از تدوین PMBOK ، موسسه ملی استاندارد آمریکا نیز آن را تایید و به عنوان استاندارد ملی آمریکا در زمینه مدیریت پروژه ثبت کرده است . در این استاندارد دانش مدیریت پروژه در نه بخش بیان شده است . در این میان تفاوتهای اندکی بین دونسخهی موسسهی PMI و موسسهی استاندارد وجوددارد ؛ PMBOK نگاهی نظری و ANSI ۹۹-۰۰۱-۲۰۰۰نگاهی اجراییتر دارد . PMBOK همانند سایر استانداردها ، هرساله توسط هیات منتخبی از PMI بازبینی میشود و در صورت نیاز به تغییر ، ویرایش جدیدی از آن به اطلاع اعضاء PMI میرسد .
۲- APM (Association For Project Management) :
این استاندارد توسط مرکز مطالعات مدیریت پروژه انگلستان (UMIST) و
زیر نظر پروفسور موریس تهیه و تدوین شده است . این استاندارد شامل هفت
قسمت است که در این هفت قسمت چهل مفهوم کلیدی در زمینه مدیریت پروژه تشریح
شده اند .
۳- (British Standard) BS۶۰۷۹ :
این استاندارد توسط شرکت British Standard تهیه
و تدوین شده است . این استاندارد موردقبول دولت و صنعت انگلستان میباشد ؛
در این استاندارد مدیریت پروژه به چهار قسمت تقسیم شده است .
۴- JPMF Management Forum) (japanese Project : این استاندارد توسط انجمن پیشرفت مهندسی ژاپن (ENAA) تهیه شده است . دیدگاه این استاندارد بر خلاف استانداردهای فوق بر این اساس است که چگونه مدیریت پروژه میتواند محرک خلاقیت و ایجاد ارزش تجاری گردد ؟ این استاندارد نیز مدیریت پروژه را به چهار قسمت تقسیم کرده است . استانداردهای دیگری نیز چون استاندارد ISO ۱۰۰۶تدوینشدهاند که نه عمومیت استانداردهای بالا را دارند و نه مقبولیت عام آنها را . در انتخاب استاندارد موردنظر لازم است نوع پروژه ، محیط اجرا و نظر مشتریان و حامیان پروژه را درنظر گرفت و با مدیرانی که پیش از این پروژهای مشابه را مدیریت کردهاند ، مشورت نمود .
سمپوزیوم درس با حضور نه شرکت کننده و دو مخاطب داوطلب علاقمند درس آقایان صادقی و همایونی برگزار گردید.
استاد کیفیت جلسه را بسیار خوب ارزیابی کردند.
براساس استاندارد PMBOK ، مدیریت نهگانه حاکم بر پروژهها عبارتند از :
۱- مدیریت یکپارچگی پروژه :
توصیف کننده فرایندهای موردنیاز جهت حصول اطمینان از هماهنگی مناسب عناصر
مختلف پروژه و شامل آغاز پروژه ، اجرای برنامه و اختتام پروژه میباشد .
۲- مدیریت محدوده پروژه :
توصیفگر فرایندهای لازم برای حصول اطمینان از این امر که پروژه در
برگیرنده تمامی فعالیتهای موردنیاز بوده و کار اضافی در آن انجام نمیشود ،
میباشد و شامل تصور توسعه پروژه ،محدوده توسعه وکنترل ، تعریف فعالیتها و
کنترل آن میگردد .
۳- مدیریت زمان پروژه :
توصیفگر فرایندهای لازم برای حصول اطمینان از خاتمه بهموقع پروژه میباشد
و شامل تعریف ارتباط فعالیتها ، برآورد مدت زمان فعالیتها ، تهیه برنامه
زمانی و کنترل زمانبندی آنهاست.
۴- مدیریت هزینه پروژهها :
توصیفگر فرایندهای لازم برای حصول اطمینان از اینکه پروژه در چارچوب بودجه
مصوب به اتمام خواهد رسید ، میباشد و شامل برآورد هزینه ، بودجهبندی و
کنترل هزینه میگردد
۵- مدیریت کیفیت پروژه: توصیفگر
فرایندهای لازم برای حصول اطمینان از تامین ضرورتهای موثر در اجرای پروژه
بوده و شامل برنامهریزی ، تضمین و کنترل کیفیت میباشد .
۶- مدیریت تدارکات پروژه :
توصیفگر فرایندهای موردنیاز برای فراهم کردن کالا و خدمات لازمالوجود در
پروژه میباشد و شامل برنامهریزی و کنترل تدارکات ، مدیریت مدارک تجهیزات ،
برنامهریزی تقاضا و درخواست ، انتخاب منبع ، مدیریت و ارزیابی طرفهای
قرارداد دست دوم(Subcontractors) آنهاست .
۷- مدیریت منابع انسانی پروژه :
توصیفگر فرایندی است که بهترین شکل بکارگیری افراد در پروژه را تضمین
مینماید و شامل تعریف ساختار سازمانی نیروی انسانی پروژه ، شیوههای جذب
نیرو ، روش تخصیص نیروها (در ساختار ماتریسی) ، تشکیل ، سازماندهی و توسعه
تیم پروژه میباشد .
۸- مدیریت ارتباطات پروژه :
توصیفگر فرایندهای لازم برای حصول اطمینان از تولید ، جمعآوری ، انتشار و
توزیع مناسب و بهموقع اطلاعات پروژه بوده و شامل برنامهریزی ارتباطات ،
مدیریت اطلاعات ، کنترل اطلاعات ، گزارش کارایی و اختتام رسمی پروژه
میباشد .
۹- مدیریت ریسک پروژه : توصیفگر فرایندی است که با تعیین و تجزیهوتحلیل واکنش مناسب در مقابل درجه ریسک پروژه سروکار دارد و شامل تعریف ریسک در پروژه ، برآورد ریسک ، کمی(مقداری) کردن ریسک ، اتخاذ واکنش در برابر ریسک و کنترل واکنش در قبال ریسک و پاسخگویی در قبال ریسک میباشد .
دامنه عملیاتی پروژهها و اعمال مدیریت بر آنها ، بازهای وسیعتر از محدوده خود پروژه را دربردارد . سازمان اجرای پروژه معمولا به عنوان بخشی از سازمانها ، شرکتها و موسسات دولتی و خصوصی مطرح است . ساختار سازمان اجرایی پروژها ، اغلب متاثر از اقتضا و محدودیتهای استفاده از منابع کاری در آنها هستند . در هرشکلی از سازمان اجرایی پروژه ، این مدیر پروژه است که به عنوان مسئول آن و تحویلدهنده کار مطرح است . در سازمانهای پروژهمدار ، مدیر پروژه کلیه اختیارات و استقلال یک مدیر را دارا بوده ، کلیه بخشها را شخصا مدیریت میکنند . این وضع در سازمانهای وظیفهای که بر مبنای پروژهها طراحی نشدهاند متفاوت است و مدیر در آنها بیشتر یک هماهنگکننده یا پیگیریکننده است .
مدیریت عمومی دربرگیرنده طیف گستردهای از جنبههای مختلف سرپرستی فعالیتهای مستمر است . مهارتهای مدیریت عمومی ، پایه و مبنای اصلی مهارتهای مدیریت پروژه هستند و آگاهی کامل از آنها اغلب برای مدیران پروژه ضروریست . تواناییهای یک مدیر پروژه از دیدگاه PMBOK بهشرح ذیل است :
1 – رهبری:
رهبری (Leadership) و مدیریت (Management)، از یکدیگر متمایزند ولی نیاز توامان به آنها در پروژه احساس میشود . مدیریت توجه خاص به سازگاری بین نتایج اصلی حاصله و انتظارات متولیان و مجریان است درحالیکه رهبری شامل موضوعات زیر است :
· تعیین اهداف سازمانی : مشخص نمودن اهداف و تبیین استراتژی دستیابی به آنها .
· همسوسازی متولیان و مجریان : ایجاد ارتباط و همسوسازی اهداف فردی و ایجاد انگیزه همکاری مشترک بین دستاندرکاران برای حصول به اهداف سازمانی .
· ایجادانگیزش : کمک به متولیان و مجریان در ایجاد انگیزه در آنها برای غلبه بر مشکلات محیطی ، قوانین اداری و سایر محدودیتهای فردی .
انتظار میرود در پروژهها ، بهخصوص پروژههای بزرگ ، مدیر پروژه ، رهبر نیز باشد . این رهبری نه تنها در امور پروژه ، که در همه بخشهای ارتباطی اعضای تیم پروژه جریان مییابد .
2- ارتباطات:
موضوعاصلی ارتباط (Communicating) تبادل اطلاعات است . طراحی و پیادهسازی جریان درست دادههای دقیق و پردازش مناسب آنها به منظور دستیابی به اطلاعات درست ، از مهارتهای مهم مدیریت عمومی است . انواع روشهای ارتباطی در پروژه گسترده است و طیف وسیعی شامل ارتباطات شفاهی ، نوشتاری ، شنیداری و گفتاری ، رسمی و غیررسمی ، داخلی و خارجی ، عمودی و افقی را دربردارد .
مدیر پروژه باید روش درست انتقال اطلاعات و چگونگی برقراری ارتباط در هر بخش را به دقت طراحی کند تا از گردش مطلوب اطلاعات در سازمان پروژهاش اطمینان یابد . داشتن اطلاعات درست ، دقیق و بههنگام ، از پیششرطهای لازم برای تصمیمسازی است . اهمیت این مساله در پروژهها بهحدی است که PMBOK ، فصلدهم خود را به مساله ارتباطات در پروژه اختصاص داده است .
3- مذاکره:
مذاکره (Negotiation) مشاوره و رایزنی با دیگران برای کسب نتیجه و دستیابی به توافقی مشخص است . بسیاری از توافقات با حضور طرفین یا نمایندگانشان و با گفتگو حاصل میگردد . میانجیگری ، حکمیت و داوری ، برخی اشکال گوناگون مذاکره هستند . مذاکرات در پروژهها، بهدفعات و در زمانهای مختلفی صورت میپذیرد .
4- حلوفصل اختلافات:
حل مشکلات پروژه (Problem Solving) ، تلفیق توام بیان مسایل روزمره و اخذ تصمیم است . حل مشکلات نیاز به ریشهیابی آنها و یافتن علتومعلولهاست . حلوفصل مشکلات ، شامل تجزیه و تحلیل مساله و تعیین راهحلهای مناسب و سپس انتخاب یکی از آنان ، از فعالیتهای مهم مدیریت است . تصمیمات باید بهموقع اتخاذ شوند و اجرای آنها بهدقت پیگیری شود .
5- تاثیر بر سازمان :
توانایی سازمان ، قابلیت انجام بهموقع امور است . برای ایجاد این قابلیت باید هماهنگی مناسب بین اجزای سازمان برقرار گردد و تصمیمات اتخاذشده مدیر بهدرستی توسط افراد اجراشود ؛ اینجاست که مدیران نیاز به هنر اقتدار و علم سیاست دارند تا از طریق نفوذ بر افراد ، تواناییهای سازمان در اجرای بهموقع تصمیمات را افزایش دهند .
---------------------------------------
منبع: cpm.blogfa.com
هشتمین جلسه ی گروه کوکومو با هدف حل تمرینات سری سوم در تاریخ بیست و ششم آذر ماه تشکیل گردید.
نمایش فعالیت به صورت گره |
Activity On Node (AON) |
زمان مجازی فعالیت |
Activity Slack Time |
هزینه واقعی کار انجام شده |
Actual Cost of Work Performed |
تخصیص منابع |
Allocation of resource |
محاسبات برگشتی |
Back ward induction |
هزینه بودجهبندی شده کار زمانبندی شده |
Budjetted Cost of Work Scheduled (BCWS) |
روش مسیر بحرانی |
Critical Path Method (C.P.M) |
فعالیت بحرانی |
Critical activity |
مسیر بحرانی |
Critical path |
دیاگرام جریان تصمیم |
Decision Flow Diagram |
فعالیت مجازی |
Dummy Activity |
زودترین زمان محتمل |
Earliest Likely (Optimistic) Time |
زودترین موعد تحویل |
Earliest Due Date (EDD) |
زودترین زمان ممکن برای شروع یک فعالیت |
Earliest Start Time (EST) |
محاسبات پیشرو |
Forward computation |
شناوری آزاد |
Free Float (F.F) |
نمودار گانت |
Gant Chart |
تکنیک ارزیابی و بازنگری گرافیکی |
Graphical Evaluation & Review Technique (GERT) |
شناوری مستقل |
Independent Float (I.F) |
دیرترین زمان محتمل |
Latest Likely (pessimistic) Time` |
زمانبندی پروژه با حداقل هزینه |
Least Cost Scheduling |
کمترین فرجه زمانی |
Minimum Slack Time (MST) |
حداکثر زمان خوشبینانه |
Most Optimistic Time (MOT) |
حداکثر زمان بدبینانه |
Most Pessimistic Time (MPT) |
روشهای تجزیه و تحلیل شبکه |
Network Analysis Methods |
شبکه گرهی |
Node network |
مدت عادی اجرای فعالیت |
Normal duration |
تنظیم بودجه طبق عملیات |
Performance budget |
مرحله |
Phase |
پروژه مرحلهای |
Phased Project |
شبکههای تقدم و تأخر |
Precedence network (PN) |
روابط تقدم و تأخر و پیشنیازی |
Precedence relationship |
زمان احتمالی |
Probability Time |
تکنیک ارزیابی و بازنگری برنامه |
Program Evaluation & Review Technique (PERT) |
روش تفکیک فعالیتهای پروژه |
Project Breakdown Structure (P.B.S) |
سرعتبخشی به پروژه |
Project Expediting |
گزینش طرح |
Project selection |
تخصیص منابع |
Resource Allocation |
تراز کردن منابع |
Resource Leveling |
تخصیص منابع |
Resource allocation |
زمان اجرا |
Run time |
پروژه |
Scheme = Project |
زمان رزرو |
Slag time |
فرآیندهای احتمالی |
Stochastic processes |
زیر پروژه |
Sub Project |
شناوری جمعی |
Total Float (T.F) |
ساختار شکسته شده کار |
Work Breakdown Structure (WBS) |
مشخصات واحد زمانی کار |
Work Time Unit Specification |
توقف کار |
Work stoppage |
با توجه به اهمیت تشخیص و شناسایی ریسک ها در پروژه، تصمیم گرفته شد که تحلیل گستره تر برخی شکل های کتاب برای استفاده ی اعضای گروه در سایت قرا ر گیرد:
نمودار ایشیکاوا:
تکنیک ایده پردازی با نمودار استخوان ماهی، روشی بسیار سودمند برای شناسایی مسائل است. نمودار استخوان ماهی که گاهی به آن نمودار ایشیکاوا می گویند توسط پروفسور کائورو ایشیکاوا از دانشگاه توکیو در سال 1960 با هدف قاعده مند کردن پروسه کنترل کیفیت طراحی شد. هدف اصلی این تمرین، شناسایی و تهیه ی فهرستی از کلیه ی علل احتمالی مساله ی مورد نظر است که توسط افراد به تنهایی نیز قابل استفاده است.
دلیل نام گذاری این فرایند به "استخوان ماهی" روش منحصر به فرد جمع آوری اطلاعات است که به صورت بصری مرتب می شود. هنگامی که مساله و علل آن ثبت می شود، نموداری تشکیل می گردد که شبیه به اسکلت ماهی است. مساله در داخل دایره و در سمت راست برگه ی کاغذ نوشته می شود. یک خط مستقیم به سمت چپ کشیده می شود که بیشتر شبیه به ستون فقرات ماهی است. گام بعدی ترسیم ساقه ها یا به عبارتی تیغ های ماهی با زاویه 45 درجه متصل به خط ستون فقرات است. در پایان هر یک از این ساقه ها علل مساله نام برده می شود که می توان از طریق طوفان فکری به آن پرداخت. در صورت لزوم می توان ساقه های اضافی به آن افزود. برای تحلیل بیشتر هر علت می توان به هر ساقه شاخه هایی را افزود. علل که دارای حداقل پیچیدگی هستند باید با کمترین فاصله نسبت به سر ماهی و عللی که دارای بیشترین پیچیدگی هستند در قسمت دم ماهی، و علت هایی که بینابین هستند به صورت یک زنجیره ی پیوسته و از کمترین پیچیدگی به بالاترین پیچیدگی از سر ماهی تا دم ماهی نوشته می شوند.
در استفاده های صنعتی از تکنیک استخوان ماهی، علل اصلی تأثیر گذار بر خروجی مسأله، معمولا شامل این موارد است:
1- افراد: تمام افرادی که در طی پروسه تأثیرگذار هستند.
2- روش: شامل روش های تولید، روش انجام پروسه، قوانین، عادت ها و...
3- ماشین: تمام وسایل شامل دستگاه ها، رایانه و... که در انجام یک پروسه موثر هستند.
4- مواد: مواد خام، جنس اجزاء، قطعات و...
5- روش اندازه گیری: در نمودارهایی که به منظور کنترل کیفیت تشکیل می شود اهمیت پیدا می کند.
6- شرایط محیطی: شامل زمان، مکان، وضعیت محیطی، دما و حتی موضوعاتی همچون فرهنگ و...
نمودار استخوان ماهی را می توان طی بیش از یک جلسه، از طریق طوفان فکری بررسی نمود. ایشیکاوا این فرایند را به عنوان فرایندی که «مساله خود را روی سر ماهی می نویسید و بعد یک شبه آن را می پزید» توصیف می کند.
پس از تکمیل نمودار، فرد یا گروه ساقه ها و شاخه ها را تجزیه و تحلیل می کند تا مساله یا مسائل واقعی که نیاز به حل دارند را مشخص سازد. اگر ابتدا مسائل ساده تر بررسی شوند، می توان قبل از پرداختن به مسائل پیچیده تر، آن ها را کنار گذاشت. اگر فرد یا حل کنندگان مساله به این نتیجه برسند که علل معینی مهم تر از علل دیگر هستند، در مرحله ارائه راه حل های مختلف حل خلاق مساله، به این علت های مهم تر توجه بیش تری نشان داده خواهد شد.
نمودار استخوان ماهی به چند دلیل برای شناسایی مسائل سودمند است:
1- حل کنندگان مساله را به بررسی تمامی اجزای مساله قبل از تصمیم گیری تشویق می کند.
2- به نمایش روابط بین علل و اهمیت نسبی آن علل کمک می کند.
3- به شروع فرایند خلاق کمک می کند زیرا توجه فرد یا افراد را معطوف به مساله می سازد.
4- به شروع یک توالی منطقی برای حل مساله کمک می کند.
5- به افراد کمک می کند تا به جای تأکید بر بخش کوچکی از مسأله (محدود نگری)، کل مسأله را ببینند (کل نگری).
6- روشی رابرای کاهش حیطه مساله به دست می دهد و به جای مسائل پیچیده، مسائل ساده تر را حل می کند.
7- به افراد کمک می کند به جای این شاخه و آن شاخه پریدن، روی مساله واقعی تمرکز کنند.
خلاصه مراحل:
1- مساله را در قسمت راست کاغذ بنویسید و آن را با یک دایره محصور نمایید.
2- یک خط مستقیم به سمت چپ که همان ستون فقرات است ترسیم نمایید.
3- ساقه ها یا به عبارتی تیغ های ماهی را با زاویه 45 درجه نسبت به ستون فقرات بکشید.
4- از طریق جلسه های طوفان فکری، علل مساله را بررسی و در قسمت انتهایی هر ساقه بنویسید.
5- در صورت لزوم، ساقه ها و ساقک های اضافی را ترسیم کنید.
6- علل پیچیده تر را در قسمت دم ماهی و علل ساده تر را در قسمت سر ماهی فهرست بندی کنید.
---------------------
منابع:
- کتاب 101 تکنیک حل خلاق مساله، جیمز ام.هیگینز، ترجمه محمود احمد پور داریانی، انتشارات امیرکبیر
- ویکی پدیا
دو نفر از اعضای گروه کوکومو داوطلب برگزاری جلسه عمومی طرح مسئله میزان و علل توفیق و شکست پروژه های فاوا در جهان با کمک دستیاران شدند:
آقای تمجیدی
خانم مظفری
جلسه در روز دهم دی ماه از ساعت 15 الی 17 در دانشکده ی مهندسی کامپیوتر برگزار خواهد شد.
خلاصه: این کتاب که با عنوان “اقتصاد” به زبان سانسکریت ارائه شد، اولین کتابی است که برای تعریف اقتصاد بعنوان عنصری ویژه در سیاستمداری نوشته شد.
۲- کتاب چرتکه (۱۲۰۲)نویسنده: فیبوناچی
خلاصه: این کتاب، مفهوم عددنویسی عربی را به اروپا معرفی میکند، که تا پیش از آن از اعداد رومی که فاقد مفاهیم صفر و ارزش مکانی بود استفاده میکردند.
۳- توصیف جهان (۱۳۰۰)نویسنده: مارکو پولو
خلاصه: مرد جوانی جزئیات سفر خود را از ونیز تا دربار امپراطور مغول، کوبلای خان، و خدمات خود بعنوان یک ندیم در آنجا را شرح میدهد.
۴- ثروت ملل (۱۷۷۶)
نویسنده: آدام اسمیت
خلاصه: این کتاب مفاهیم اصلی اقتصاد مدرن شامل تقسیم کار، ماهیت بهرهوری و اهمیت بازار آزاد را عنوان کرده و به توصیف آنها میپردازد.
۵- اصول مدیریت علمی (۱۹۱۱)
نویسنده: فردریک وینزلو تیلور
خلاصه: این کتاب مفاهیم کارایی و اثربخشی را به ویژه در مهندسی صنعتی بیان نمود اما در نهایت آن را برای تمام فعالیتهای انسانی توسعه داد.
۶- آیین دوست یابی (۱۹۳۶)
نویسنده: دیل کارنگی
----------------
منبع: دانشنامه ی مدیریت
دومین جلسه ی گروه کوکومو در تاریخ 24 آبان ماه تشکیل گردید. در این جلسه به حل تمرینهای سری اول پرداخته شد.
مظفری
اولین جلسه ی گروهی در تاریخ سیزدهم آبان ماه برگزار گردید.
در این جلسه تمرینهای سری اول و همچنین موارد اساسنامه ی گروه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
فصل اوّل: کلّیات
ماده ی 1: نام
نام تشکّل، عبارت است از«گروه کوکومو» که برای رعایت اختصار، از این پس در اساسنامه، «گروه» نامیده می شود.
ماده ی 2: تعریف
گروه کوکومو ، تشکّلی است درسی که در چهارچوب اهداف و موضوعات مذکور در اساسنامه فعّالیّت می نماید.
ماده ی 3: اهداف
ماده ی 4: موضوع فعّالیّت
این گروه به پیشنهاد مدرس محترم این درس، آقای مهندس ابطحی برای انجام تکالیف گروهی ساخته شده است.
ماده ی 6: مدّت فعّالیّت
از زمان تشکیل گروه در آبان ماه 94 تا پایان نیمسال تحصیلی اول (بهمن 94)
فصل دوم: عضویّت
ماده ی 7: وظایف و اختیارات اعضا
فصل سوم: قوانین و مقررات داخلی (انضباطی )
ماده ی 8: اخراج از گروه
مواردی که موجب اخراج اعضا از گروه می شوند، به شرح ذیل اند:
ماده ی 9: تخلّفات (موارد جرایم و تخلّفات )
ماده ی 10: تنبیهات و مجازات ها
فصل چهارم : تغییر مفاد اساسنامه
ماده 11: ایجاد تغییر در مفاد اساسنامه، با رأی اعضا امکان پذیر خواهد بود.
اعضای کنونی گروه:
چنانچه هرکدام از اعضای گروه انتقاد یا پیشنهادی در مورد مفاد اساسنامه دارند، آن را ابتدا در قسمت نطرات پست مطرح نموده سپس مورد مورد نظر خود را در اساسنامه مطرح سازند.
با تشکر
این وبلاگ، وبلاگ درس مدیریت پروژه های فناوری اطلاعات دانشگاه صنعتی شریف در نیمسال اول سال تحصیلی 95-94 می باشد که به پیشنهاد مدرس محترم این درس، آقای مهندس ابطحی برای انجام تکالیف گروهی و انجام تعاملات و تبادل نظرات ساخته شده است. به زودی اساسنامه ی گروه در وبلاگ قرار خواهد گرفت.
اعضای گروه: خانم شیرین مظفری، آقای علیرضا انصاری فرد، آقای سینا تمجیدی، آقای ایمان همایونی